قدر بابایم
الهی قدر بابایم بدان ما که ندانستیم ...
دلش پر مهر و دستانش پراز تاول که دانستیم ...
تلاشش روز و شب افزون شد و صبرش شکوفاتر ..
برای آنچه که فرزند از او خواهد و افزون تر ...
نگاه نافذش باشد که پایان می دهد غم را ...
کلام هادیش باشد که شاهش می کند جم را ...
کجا پیدا کنی چون او ، به هر خانه که رو کردی ...
پدر تنها کسی باشد که با عشقش نمو کردی ..
چو چیزی شد نیاز ما پدر خوابش نمی آید ...
چو خاری رفته در دستان ، پدر رنجش بسی آبد ...
چو فرزندی پدر دارد چنان کوهست پشتیبان ...
که تکیه چون کند بر او ، به طوفان اوست کشتیبان ..
همی دائم شنیدیم از چنان دستگیری بابا ...
که وقت پیریش گردی برایش مثل آقاها ...
پدر باشد گران نعمت ، که داند قدر بابایش
که سایش بر سرش باشد و گوید شکر مولایش ...
فدا سازد پدر خود را تمام عمر و هستی را ...
که فرزندش به یک لحظه نبیند رنج و سختی را ...
خدایا کن جوادت را ، غلام درگه باباش ...
گران نعمت عطا کردی تو خاکم کن به زیر پاش ...
جواد محمد موسایی 27/11/94
جم : مخفف جواد محمد موسایی